?

دربیابان ناله سرمی دهد درکوچه پس کوچه ها عمر را هدر می دهد به بن بست رسیده از زیر مسئولیت در می رود  به این و آن کاش می گوید خویش در کاشکی وامانده است کاروانیان برفتند و خود جامانده است.اسیر دگرگونی شده از کرده خویش وامانده . ازبسکه امروز و فردا کرده است اندیشه اش جامانده است وقتی بخود آمده که عمرش سپری شده همچو مجنون در باد و طوفان در راه مانده است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها